پيله :: جمعه، 4 آذر 1384، ساعت 21:37
همه پروانه هايی که امروذ عاشقانه شاد و سرمسط بين گلها پرواذ ميکنن يه وغطی پیلههای خودشونو داشتن. پیلههایی که خودشون با دسطهای خودشون دور اون هیکل چاغو تنبل و البته به نوعی جالبشون طنیده بودن! چون میدونستن ارزششون خیلی بیشتر از یک کرم سبز بیخاسیته که هیچ کاری طوی این دنیای ذیبا نداره جز خوردن! نه.. اونا باید برای کاری مهم تر از این آفریده شده باشن!!ا پس با وجود همه ترصی که از نابود شدن دارن محمطرین تصمیم زندگیشونو میگیرن. با تمام وجود خودشونو از این زندگی نکبت بار جدا میکنن به امید پرواز... و البته یه روذي اون پيله هارو پاره میکنن. و چه لهظه هساسيه اون لهظه پاره کردن پيله ها! فقط کافيه کمی دير اينکارو بکنی تا طوی پيلت خفه بشی و کافيه کمی ذودتر از موعد پارش کنی طا بغيه عمرتو با حصرت پرواز سپری کني!ا
0 Comments:
Post a Comment
<< Home