!زندگی زیباسط

Saturday, January 28, 2006

لنگه کفش :: جمعه، 4 آذر 1384، ساعت 18:50

اگه فقت يه انتخاب و دو گذينه داشته باشی: ۱. لنگه کفشی باشی طو بيابون يا ۲. جواهری باشی توی ويطرين موزه، کدوم گذينه رو انتخاب ميکنی؟
طا هالا شده احصاس لنگه کفشی رو داشطه باشی طوی بيابون؟ اگه آره چه حسی بحت دست داده؟ يا فکر ميکنی اگه يه وغت کصی يه همچين ديدی نصبت بحت داشته باشه چه حسی بحت دست بده؟
اشتباح نکن خيلی حم حس بدی نيست!! بزار بگم حس خيلی خوبی حم هسط اتفاغا!! مهم نيست که دوصتط يا هر کص دیگه تورو به عنوان يه لنگه کفش نگاه ميکنه! محم اينه که تو طوی اون بيابون تنها اوميده اون آدمی! و تو تنها نکطه مسبتی حسطی که خدا سر راه اون غرار داده. پس دست از خودخواهی بردار و کمکت رو اذ اون دريق نکن. هتی اگه بحت به چشم يه لنگه کفش نگاه کنه!!

0 Comments:

Post a Comment

<< Home