بود و نبودم نابود باد بی برکت عشق
بارها و بارها شعر جدایی را در تنهایی شبهای تارم زمزمه کردم و بازهم زمزمه خواهم کرد
بارها درد جدایی را فغان کردم و باز هم ناله سر خواهم داد
بارها و بارها عاشق شدم، سوختم بود و نبودم را و بازهم عاشق خواهم شد
نه به امیدی که شاید آرامشی باشد و دوامی این بار
نه به سراب درمان زخمهای بسیار
به امید بار دیگر عشق
به امید بار دیگر طعم خوش زیبا ترینن نعمت بهشت
1 Comments:
At 12:57 PM, Anonymous said…
تو که سالی يه بار به روز می کنی ديگه بازار گرمی کردنت از اون کاراسا...!
Post a Comment
<< Home